.
چند روز بعد از مراسم عقد، توی پارک نشسته بودیم بلال میخوردیم خیلی احساساتی شده بودم به خانومم گفتم «خیلی خوب شد به هم رسیدیم! دیگه به جای اینکه غصهی نداشتن همو بخوریم همش غصهی داشتن همو میخوریم.» نمیدونم چرا بلال رو فرو کرد تو چشمم. زمونه بدی شده. ابراز احساساتم نمیشه کرد.
درباره این سایت